اجادسا : سلام دوستان عزیز من و وبلاگ عشق مشکی و رومینا جان البته بیشتر دوستان این وبلاگ منو میشناسن شاید یه ذره عجیب باشه که من می نویسم البته قبلا اجازش و از راما جان گرفتم و همچنین رومینا به من اختیار تام داده. منم این ترانه خودم و تقدیم میکنم به آبجی رومینای عزیز انشاا... که زودی بیاد چون واقعا دلمون واسش تنگ شده پس من از طرف همه دوستان میگم که ما منتظرتیم
رومینای عزیز
خیلی دوست داریم
شعرهای خیس
نمی دونم از کدوم گلایه ای شعر بی قافیمو شروع کنم
واسه التهاب هر ترانه ای به کدوم بهانه ای رجوع کنم
نمی دونم که چرا هر حادثه ای جا می زاره تو رو تو خاطره هام
پرم از احساس دوست داشتن تو بیا تا نفس دارم بمون به هام
وسعت فاصلمون یه خاطرس که تو چشم تو تداعی می شه باز
من و لبریز از حکایت می کنه مقصد این سفر دور و دراز
نمی دونم با کدوم ترانه ای بوی بارون می گیره شهر چشات
باز چطور قافیه سازی بکنم تا یه بار بشکنه بغض تو نگات
من و این چشمای نمناک راز این شعرای خیسم
تا نفس تو سینه دارم واسه تو شعر می نویسم
سلام دوستان عزیز اگر در شرایط رکود اقتصادی حال حاضر خواهان کسب درامد مطمئن ودرامد ایده ال هستید اگر خواهانه دریافت سود ماهیانه 20درصد برای سرمایه هایتان هستید از سایت ما دیدن کنید .
با تشکر از شما
ممنون آقا سجاد خیلی خوب بود
عالی بود
من که داداش رویمنا هستم خیلی خیلی خوشحال شدم چه برسه به رومینا
فکر کنم از خوشحالی سکته بزنه
امیدوارم لیاقت این همه خوبیه شما و آقا محمد داشته باشیم
نمیدونم با چه زبونی ازتون تشکر کنم
خیلی منو شرمنده کردین
سلام چقدر خوبه که اینجا رو زنده نگه داشتین، سجاد حتما رومینا خوشحال میشه همینجوریکه راما شد، یکمی قالب وبلاگ غمگین ناکه ، نیست ؟ راما یک کاری کن ، نمی خوایم رومینا اینجا یاد غماش بیافته .
آخه ی چقدر شما مهربونی
نه نمیزارم رومینا یاد غماش بیوفته ولی این طوری خوبه که داداشش بدون اون همیشه غمگین باشه
ممنون دوست عزیز
من که پشت پا زدم به هرچه هست و نیست
تا که کام او زعشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
پنداشت اگر شبی به سرمستی
در بستر عشق او سحر کردم
شب های دگر که رفته از عمرم
در دامن دیگران به سر کردم
سلام
امیدوارم همون تا همیشه همو دوست داشته باشیم .
به امید روزهای پر از خوشحالی و خوشبختی واسه رومینا
ممنون عزیزم
سجاد کلی جا خوردم اینجا بودی....
ژس با یه تیر دو نشون میزنم....
منکه آخر نفهمیدم رومینا واسه چی رفت؟؟؟؟
کجا رفت؟؟؟؟؟
بابا چرا شما اینقدر مرموز شدید؟؟؟؟
سلام
کامی برگشت
من تومدم با کوله باری از حرف
مرخصی گرفتم تو خونه یکی از دستام که متحل هستم البته خانومش نیست
من میخوام پست جدید بزارم به من سر بزنید
یا حق
من راما جان رومینا رو زیاد نمی شناختم همینطور رومینا منو . به هرحال وبلاگش رو همیشه می خوندم و نظر میدادم و رومینا هم لطف داشت . همینجوری که همه ی دوستای وبلاگیم برام عزیزن، رومینا هم یکی از همین دوستا بود و هست همینطور یک همشهری . به هر حال پست جدید رو تقدیم کردم به اینجا بلکه سهمی برای تسلای رومینا داشته باشم . به قول نظر بالایی به امید روزهای پر از خوشحالی و خوشبختی واسه رومینا